skip to main
|
skip to sidebar
Ba Man Sanama
Monday, January 18, 2010
الهه ی شب
روزها ستاره ها را از زیر سنگها پیدا می کرد
وقتی که شب می شد
از عقربه های ساعت بالا می رفت
وبا دست هایش ستاره ها را در آسمان می چید
وچند ستاره به زیر بالشت خود می گذاشت
تا آسمان خوابش پر از ستاره باشد
Sunday, January 17, 2010
شاید امشب
شاید امشب بروم
دلم اما دیری است
که ازینجا رفته
دیگر اما همه چیز
با همه کس
دیگر اما هیچ چیز و هیچ کس
میهمان من نیست
مدتی است که تو را
با حصیر همه چیزم
داده ام من به زمستان وبهار
از همین بود دلم نیز نماند
شاید امشب بروم
Saturday, January 2, 2010
صدای نگاهت
درونم پر از صدا بود
وقتی به آرامش نگاهت خیره می شدم
وآرام آرام صدای نگاهت مرا به درون می برد
برونم پر از نگاه بود وقتی به درون صدای تو می رفتم
و آهسته آهسته نگاهت را صدا می کردم
به زیر بارشبها
دوباره این صدا را دفن خواهم کرد
Newer Posts
Older Posts
Home
Subscribe to:
Posts (Atom)
Blog Archive
▼
2010
(14)
►
June
(1)
►
May
(4)
►
April
(1)
►
March
(2)
►
February
(3)
▼
January
(3)
الهه ی شب
شاید امشب
صدای نگاهت
►
2009
(11)
►
October
(1)
►
September
(2)
►
July
(4)
►
June
(2)
►
May
(1)
►
January
(1)
►
2008
(9)
►
November
(3)
►
August
(1)
►
July
(4)
►
March
(1)
►
2007
(9)
►
December
(2)
►
November
(1)
►
September
(6)
About Me
MEisAM
View my complete profile